[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]

نسیم کویت بالاخره مشام مُرده‌ام را نوازش کرد.

چقدر لذت‌بخش بود.

آرام شدم، بعد از مدت‌ها...


کلمات کلیدی: دوست، یار، آرامش، لذت بخش

نوشته شده توسط کوتاه‏نویس 88/1/19:: 3:32 عصر     |     () نظر

دلم برای تو تنگ شده.

یعنی در حقیقت از خودم خسته شده‏ام و جز تو پناهی ندارم!

کمکم کن.


کلمات کلیدی: دل تنگی، خدا

نوشته شده توسط کوتاه‏نویس 88/1/12:: 5:42 عصر     |     () نظر